دانش سنتي

دانش سنتی عبارت است از دانش انسان های بومی و محلی که به صورت جمعی و یا فردی در زمینه های مختلف زندگی بومی این جوامع شکل گرفته و در تولید محصولات یا فرآیند هایی به شکل غیر مدرن و غیر تکنولوژیک نقش داشته و این دانش به شخص یا اشخاص معین و محدود منتسب نیست و مختص به همان جوامع بوده و سینه به سینه و نسل به نسل در این جوامع منتقل شده است.

بر اساس تعریفی که سازمان جهانی مالکیت معنوی ارائه داده است، دانش سنتی عبارت است از کارهای ادبی، هنری یا علمی، اجراها، اختراعات، کشف‌های علمی، طرح‌ها، علائم، نام‌ها، نشانه‌ها، اطلاعات افشا نشده دارای پایه‌های سنتی و دیگر ابداعات و خلاقیت‌های دارای ریشه سنتی که از فعالیت فکری در حوزه‌های هنری، علمی یا صنعتی ناشی می‌شود.

سازمان جهانی مالکیت معنوی، دانش سنتی را در معنای وسیع به کار برده است و دانش بومی تنها بخشی از آن به حساب می‌آید. دانش بومی بنا به تعریف سازمان فوق عبارت است از دانش سنتی مردم بومی.

در دانش سنتی و در بسیاری از گرایش های آن هیچ گاه ثبتی صورت نمی گیرد و بحث از حمایت از دانش و تمدن یک قوم است که تکنولوژی امروز و صاحبانش ، آن را به یغما خواهند برد.

مالک این دانش سنتی کیست ؟ با توجه به اینکه کشور ها شرایط مختلفی را در این زمینه دارا هستند و با وضع فعلی و کمبود آثار حقوقی در این باب ، به سادگی نمی توان از میان نظرات حاضر ، نظر برتر و بهتر را انتخاب نمود. آنچه مسلم است ، این دانش علیرغم تمامی خواصی که متخصصین رشته های مختلف برای آن بر شمرده اند، متعلق به شخص خاص یا دولت خاصی نیست و برای حمایت از آن نمی توان صرفاً به نظام های موجود اکتفا نمود بلکه باید با ایجاد یک نظام حمایتی خاص که با توجه به خواص خود تمامی جنبه های این پدیده جدید را مورد بررسی قرار دهد ، این دانش را تحت حمایت ملی قرار داد.



نظر به سرقت رو به افزون نمودهاي فولكور و دانش سنتي و استفاده نامناسب از آنها در سطح بين‌المللي، كشورهاي در حال توسعه ازجمله ايران از سازمان جهانی مالکیت فکری درخواست كردند كه ايجاد ساز و كارهاي حمايت از حقوق مالكيت فکری صاحبان دانش سنتي وفولكلور ، در دستور كار اين سازمان قرار بگيرد. با توجه به حساسیت موضوع دانش سنتی و اهمیت آن برای کشور های مختلف سازمان جهانی مالکیت فکری (wipo)طی سال های 1998 تا 1999 اقدام به فرستادن گروه های حقیقت یاب[18] به بیشتر کشور های جهان نمود تا از نحوه نگرش قوانین ملی کشور ها نسبت به موضوع فوق مطلع گردد. حاصل این کار انتشار گزارشی با عنوان "الزامات حقوق مالکیت فکری و انتظارات صاحبان دانش سنتی" بود.



در این زمینه ، موضوع نگران کننده در عرصه بین المللی ، سرقت منابع زیستی و دانش و فرهنگ سنتی در واقع نوعی تخصیص غیر مجاز این منابع به اشخاص ثالث و بهره برداری غیر مجاز این اشخاص از این منابع است بدون اینکه به صاحبان اصلی این منافع اجازه داده شود که در سود ناشی از این استفاده مشارکت داشته باشند. این موضوع به نحوی در مورد تنوع ژنتیکی حل شده است و در کنوانسیون تنوع ژنتیکی 1992 و در ماده 15 آن ، اعلام رضایت قبلی صاحبان یا دارندگان منابع ژنتیکی (منطقه ای که منشا آن ماده ژنی است) جهت دسترسی به منابع ژنتیک و سهم در منافع حاصله از استفاده تجاری پیش بینی شده است. بنابراین ضروری به نظر می رسد تا اعطای حقوق انحصاری اختراع بدون اعلام رضایت قبلی صورت نگیرد.


اینک آن چه مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته این است که آیا دانش سنتی مصداق درستی از مالکیت فکری است. منشأ اشکال این است که دانش سنتی دارای پدید آورنده معین و مشخص نیست. این دانش در بستری از زمان و توسط گروه نامعینی از افراد شکل گرفته است و از طرف دیگر مالکیت فکری و نظام حمایتی آن ناظر به مصادیق جدید بوده که مفید و دارای گامی ابتکاری است، حال آن که دانش سنتی در زمان حاضر گام ابتکاری محسوب نمی‌شود.
از طرف دیگر، برخی شرکت‌ها با بهره‌گیری از دانش سنتی و ارائه ابداعات جدید استفاده انحصاری از آن را در اختیار گرفته و حتی این امتیاز و انحصار را نسبت به صاحبان اصلی دانش نیز اعمال می‌کنند. از این رو، پدید آورندگان اصلی دانش از منافع آن محروم می‌مانند.